سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2742322

  بازدید امروز : 172

  بازدید دیروز : 42

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/9/9::: ساعت 1:36 عصر

فرق قضاوت نکردن در مورد دیگران با شناخت آنها در ارتباط یا شناخت خصوصیتهایشان در چیست؟
مکاتبه شما با این مرکزبازگو کننده گرایش های فکری و عقیدتی پاک و تحسین برانگیز و گویای حُسن اعتماد به این مرکز است. امیدواریم راهنمای خوبی برای تصمیم گیری در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
دوست عزیز!
به طور کلی در اکثر موارد شخصیت ظاهری انسان متاثر از باطن و بر اساس درون و طرز فکر او بروز می نماید. آدمی آنچه که خوب و زیبا می پندارد را می پوشد و ظاهر خود را آنگونه که زیبا تشخیص می دهید می آراید. به قول یکی از بزرگان انسان آنچنان زندگی می کند که می اندیشد.
یقینا شما خود هر لباسی را نمی پوشید و چهره ی خود را به هر چیزی شبیه نمی سازید، بلکه به گونه ای ظاهر می شوید که زیبا و شایسته خود می دانید یعنی ظاهر شما طبق فکرتان نمودار می گردد.


گاهی نیز اتفاق می افتد که کسی به صورت عمد و بنابر مصالحی که خودش می داند، شخصیت حقیقی خود را مخفی می کند و با تغییر چهره و به خود گرفتن تیپ خاصی، خود را به صورت شخصیت دیگری می نماید که این موارد استثنا است.
لذا یک معیار معمول و شایع برای قضاوت در باره ایمان و اعتقاد و شخصیت انسان ها همانا توجه به وضعیت ظاهر ی افراد و تحلیل اعمال و رفتار ظاهری آنها است.
در روایتی از امیرمؤمنان(علیه السلام) می خوانیم که: «ما اضمر احد شیئا الا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه؛ هیچ انسانی چیزی را در درون خود پنهان نمی کند مگر این که در سخنانی که از دهان او می پرد یا آثاری که در چهره و قیافه او منعکس می گردد، آشکار می گردد» (نهج البلاغه، کلمه قصار 26)
قرآن کریم درباره منافقین می فرماید: «لَتَعْرِفَنَّهُمْ فی لَحْنِ الْقَوْلِ؛ تو می توانی آنها (منافقین) را از سخنانشان بشناسی» (سوره محمد، آیه 30)، یعنی میان زبان و سخنان انسان و فکر و اعتقاد و اخلاق رابطه خاصی است به گونه ای که با توجه به کلماتی که بر زبان جاری می شود، می توان اعماق ضمیرشان را کاوش کرد و به باطن و شخصیت درونی او پی برد.
البته باید توجه داشت که وقتی اعمال و ظاهر افراد مبنای سنجش و تشخیص اعتقاد و ایمان و شخصیت آنها است که عمل و رفتاری به طور مکرر و مستمر و در موارد و مناسبت های مختلفی از او سر زند و بارها این رفتار و کردار او را ملاحظه و مشاهده کرده باشیم تا بتوانیم بگویم این عمل و ظاهر، ترجمان باطن و نمایان گر واقعیت باور و بینش و اخلاق او است وگر نه با یکبار دیدن رفتار و عملی نمی توان درباره فردی قضاوت کرد و آن را معیار سنجش و تشخیص قرار داد.
چه بسا این رفتار و عمل تصادفی و اتفاقی از این فرد سر زده باشد و تحت تأثیر شرایطی خاص اقدام به آن کرده باشد نه این که این عمل سرچشمه گرفته از باطن و درون و نشان دهنده درون و باطن باشند.
در برخی از احکام شرعی نیز بر همین معیار تکیه شده است مثلا حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) در مورد تشخیص عدالت امام جماعت برای صحت اقتداء به او می فرمایند که حسن ظاهر کاشف از عدالت است؛ یعنی اگر اعمال ظاهری او دلالت بر تقوا و خداترسی و پرهیز از محرمات الهی داشت و این اعمال را در موارد متعدد انجام داد، همین کاشف از عدالت درونی و باطنی او است.
به طور مثال روایات زیادی در باب فضیلت گذاشتن محاسن و حد و اندازه آن وارد شده است; از جمله از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود: «گذاشتن ریش و چیدن شارب, از جمله تعالیم دین حنیف ابراهیم (علیه السلام) است». (بحارالانوار, ج 12, ص 56)
در روایت دیگر از امیرالموئمنین (علیه السلام) آمده است که حضرت در مذمت «لشکر بنی مروان» فرمودند: «آنان کسانی هستند که ریش را می تراشند و شوارب را رها می کنند», V}(بحارالانوار, ج 25, ص 175){V
از رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نیز روایت شده است که فرمود: «شارب ها را کوتاه کنید و ریش را بگذارید و خود را همانند مجوس نکنید» (بحارالانوار, ج 76, ص 111)
ناگفته نماند گذشته از «ریش» آن چه مهم است «شخصیت» آدمی است و بیش از ظاهر باید به رشد باطن و ثبات شخصیت پرداخت که در پی آن هویت شخصی و فرهنگی انسان و جامعه به ثبات می رسد. به گونه ای که ظاهری آراسته و مطابق با فرهنگ واصول دینی خود را پیدا می کند و به آسانی و با آگاهی می تواند مدل رفتاری خود را انتخاب کند.
لذا ظاهر افراد، نقش و تاثیر دارد و بر اساس طرز تفکر ما جلوه می نماید, ولی برای شناخت باطن تنها به ظاهر افراد نمی توان بسنده کرد و باید صفات و ملکات خلقی و شخصیت او را نیز از طریق نوع عملکرد او در معاشرت و مسافرت و مانند آن مورد شناسایی قرار داد.
ممکن است یک فرد با حجاب است, به معصیتهایی از قبیل دروغ, تهمت, غیبت و ... گرفتار باشد و یا ممکن است اهل حسادت و یا تکبر و ... باشد؛ اما فرد بی حجاب, فاقد این صفات زشت باشد و قضاوت اینکه این خانم بی حجاب, نسبت به فلان خانم باحجاب، بدتر است قضاوتی بی اساس است.
البته نفس عمل بد حجابی یا بی حجابی, فی نفسه زشت بوده, گناهی بزرگ محسوب می شود؛ اما کسانی که با حجاب هستند نیز نباید نسبت به اعمال زشت و قبیح, از جمله سخن چینی, بد خلقی و ... غافل باشند!
مهم اینست که قضاوت در باره ی افراد را به حضرت حق تعالی واگذار کنیم و ما وظیفه ی خود را انجام دهیم. وظیفه ی ما کسب فضائل اخلاقی و عمل به دستورات شرع و دفع رذایل اخلاقی و پرهیز از نواهی شارع مقدس است. اگر در جایی وظیفه مان امر به معروف و نهی از منکر است, به وظیفه ی خود عمل کنیم و با قضاوتهای سطحی و بی اساس,خدای ناکرده دچار کبر و غرور و ... نشویم.
اما این حالت باعث نمی شود که نتوانیم نسبت به افراد تحقیق کنیم و از طریق خصوصیاتشان پی به شخصیت آنها ببریم. به طور عمومی انسان ها همانگونه زندگی می کنند که می اندیشند و اعمال و رفتارشان بیانگر صفات و ملکات اخلاقی آنها خواهد بود, بنابراین راه شناخت افراد و قضاوت سطحی و ظاهری درباه خوبی و بدی آنها باز است, ولی در عین حال قضاوت نهایی را به خداوند می سپاریم و او است که عالم به غیب  است و خود می داند که چه کسی در نهایت بد عاقبت و یا نیک سیرت خواهد بود.
پیش داوری ما درباره افراد پسندیده نیست. پیشداورری، قضاوت زود هنگام، پندار یا احساسی ویژه نسبت به یک موضوع است که معمولا قبل از جمع آوری و بررسی اطلاعات لازم پدید می آید و بر شواهد نا کافی، یا حتی خیالی مبتنی است. (کتاب روانشناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی ص 183)
در این صورت باید از پیشداوری و قضاوت زودهنگام در باره ی دیگران پرهیز کرد.
در آخر به یک حکایت در مورد موضوع یاد شده اشاره می کنیم.
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید. او برروی یک صندلی دسته‌دارنشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. در صندلی کناری او مردی نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند.
وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.»
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنش نشان دهد.
وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟»
مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد.
این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! او حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.
وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.
آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد...
در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود.

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید